مرجع فایل - قابل ویرایش )
تعداد صفحه : 4
ديدگاه اسلام راجع به حق زندگي انسان ها حق و تكليف)، بيانگر نوعي رابطه است كه به رابطه انسان با همنوع خود و عالم و مبدا عالم نظر دارد. بر اساس حق و تكليف، موضع گيري هاي فردي و جمعي نوع بشر در حيات خود طراحي و ترسيم مي شود و او مي تواند مرز تصرفات مختلف خود را بيابد. مسئله حق و تكليف و نيز ساير مسائل حقوقي و فقهي، تا زماني كه به صورت ريشه اي تجزيه و تحليل نشود، راهگشاي بهينه و پيشبرد روابطاجتماعي انسان نخواهد بود. پيش فرض ها و مباني حق و تكليف به نظر مي رسد مبحث حق و تكليف پيوند عميق و تنگاتنگي با مباني خداشناسانه، هستي شناسانه و انسان شناسانه دارد. در ذيل، مباني مزبوررا به اجمال بررسي مي كنيم: الف. مباني خداشناسانه درباره خداشناسي و نسبتي كه پروردگار عالم با هستي برقرار مي كند، دو رويكرد كلي وجود دارد: رويكرد اول دئيسم (1) است كه در غرب رواج دارد. بر پايه اين رويكرد، خداوند سر منشا جهان هستي است؛ اما اوجهان را مبتني بر قوانين ثابت و هميشگي به كار انداخته و پس ازخلقت، هرگز در جريان امور آن دخالت نمي كند؛ در نتيجه، حوادث ووقايع عالم به گونه خودكار راه مي پيمايد و شرايط مطلوب را پديدمي آورد. دئيسم به مفهوم اعتقاد به معمار بازنشسته و بي عمل، واستقلال انسان و جهان و بي نيازي آنها از آموزه هاي وحياني و ولايت الهي است. غالب ايسم هاي غربي بعد و بازتابي از همين رويكرد الحادي هستند. رويكرد دوم، توحيد و خدامحوري است كه بر اساس آن، خداي متعال، آفريننده و هستي بخش هر چيزي - جز خودش - است؛ يعني اولا، هرموجودي هستي خود را لحظه به لحظه از او دريافت مي كند؛ ثانيا، هموكمال بخش همه مخلوقات است و هر موجودي كمالات شايسته خود رانيز از
قسمتی از محتوی متن پروژه میباشد که به صورت نمونه ، بعد از پرداخت آنلاین در فروشگاه فایل آنی فایل را دانلود نمایید .
« پرداخت آنلاین و دانلود در قسمت پایین »
مبلغ قابل پرداخت 2,000 تومان