مرجع فایل - قابل ویرایش )
تعداد صفحه : 8
آن ها قبل از اپرا ، در مزان اجراي اپرا و بعد از اپرا دربارة شبح صحبت كردند. ولي خيلي ارام صحبت مي كردند و قبل از حرف رشدن پشت سرشان را نگاه مي كردند . وقتي اپرا ستمام شد ، دخترها به رختكن شان بازگشتند . نا گهان آنها صداي كس را در راهرو شنيدند ، و خانم گري ، مادر مگ به داخل اتاق دويذ . او زني بود . چاق ، با رفتاري مادرانه و چهره اي قرمز و شاداب . اما آن شب صورتش سفيد بود. او گريه كنان گفت : (( آه دخترا ، ژوزف مرده ! شما ميدونين كه او خيلي سپاين سدر چهارمين طبقه زيرصحنه نمايش كار مي كرد . كاركنان ديگر صحنه ، جسد اونو يك ساعت پيش اونجا پيدا كردن با يه طناب دورگردنش !)) خانة اپرا مكان مشهوري بود و مديران خانه اپرا اراد خيلي مهمي سيودند اين اولين هفته كار براي آن دو مدير جديد موسيوآرمان مونشار من و موسيو فيرمن سريشارد بود . فرداي آن روز دو مرد در دفتر كارشان درباره ژوزف بود كه صحبت مي كردند . موسيو آرمان با عصبانيت گفت : (( اين يا يه اتفاق بود يا بوكه خودكشي كرده )) مسيو فيرمن گفت (( يه اتفاق ؟ خودكشي ؟ دوست من ، سكدوم داستان رو ميخواي ؟ يااين س كه داستان شبح رو مي خواي ؟ موسيو آرمان گفت : (( با من راجع به اشباح محبت نكن ! توي خانة اپرا ، ما 1500 نفر داريم كه برامون كار ميكنن و همه دارن سدرباره شبح حرف سميزنن . همة اونا احمقن ! من نميخوام دربارة سشبح چيزي بشنوم ، خب ؟ )) موسيو سفيرمن به سنامه اي كه روي ميز ، پهلوي او قرار داشت مگاه كرد گفت : (( آرمان ما با اين نامه ميخوايم چكاركنيم ؟ )) موسيو سآرمان فرياد زد : ((چكار كنيم ؟ )) ((مسلماً هيچ كاري ! چه كاري ميتونيم بكنيم ؟ )) آن دو مرد دوباره نامه را خواندند . خيلي طولاني نبود . موسيو سآرمان كه دوباره عصباني شده بود
قسمتی از محتوی متن پروژه میباشد که به صورت نمونه ، بعد از پرداخت آنلاین در فروشگاه فایل آنی فایل را دانلود نمایید .
« پرداخت آنلاین و دانلود در قسمت پایین »
مبلغ قابل پرداخت 2,000 تومان