مرجع فایل - قابل ویرایش )
تعداد صفحه : 13
بنام خداوند بخشنده مهربان الهم صل علی المصطفی محمد والمرتضی علی و البتول فاطمه وسبتین الامامین الحسن والحسین و صل علی زین العباد علی والباقر محمد والصادق جعفر والکاظم موسی والرضا علی والتقی محمد والنقی علی والزکی الحسن العسکری و صل علی محمد المهدی صاحب الامر و العصر والزمان وخلیفته الرحمان وامام الانس والجان عجل اله تعالی فرجه الشریف. چهل سال عمر دارم و از جانبازان 70% جنگ تحمیلی و فرزند شهید و نیز از صوفیان و درویشان سلسله ی جلیله ی اثنا عشریه ی نعمت الهی گنابادی هستم. در تمام مدت عمرم محرمی مانند ماه محرم سال 84 شمسی ندیده بو دم . حتی موقعی که در جنگ و یا در آسایشگاه جانبازان بودم."روز عاشورای سال 84 شمسی در مراسم عزاداری ابا عبداله الحسین که در حسینیه ی شریعت واقع در خیابان ارم شهر مقدس قم برقرار بود شرکت کردم.روزهای پیش از ان نیز در مراسم عزاداری حسینیه ی مزبور شرکت داشتم اما عزاداری روز عاشورا چیز دیگری بود که غیر قابل توصیف نمی باشد. پس از اقامه ی نماز جماعت مغرب و عشا و بر گزاری مجلس فقری جناب آقای شریعت شیخ طریقتی و سلوکی شهر مقدس قم فرمودند امشب شام غریبان اهل بیت جدم حضرت سیدالشهدا علیه السلام است چراغ ها را خاموش کنید. آنگاه غریو سوز ناک جمعیت به آسمان بالا رفت و صدای یا حسین عزاداران همراه با ضجه و شیون آنها ارکان حسینیه بلکه ارکان عالم امکان را می لرزاند و شور و غوغایی به پا بود. پس ازاتمام مراسم عزاداری به دلایل خاص جسمی نمی توانستم شب را در حسینیه و در کنار اخوان ایمانی ام سپری کنم . بنابر این به تهران بازگشتم. روز بعد یعنی یکشنبه بیست و سوم بهمن دوباره به شهر مقدس قم مراجعت نموده ودر بدو امر متوجه ی محاصره ی حسینیه ی شریعت توسط ماموران محترم نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران شدم. ماموران مزبور که به هیچ کس اجازه ی ورود به حسینیه را نمی دادند وقتی که متوجه شدندند من جانبازهستم وبه شدت
قسمتی از محتوی متن پروژه میباشد که به صورت نمونه ، بعد از پرداخت آنلاین در فروشگاه فایل آنی فایل را دانلود نمایید .
« پرداخت آنلاین و دانلود در قسمت پایین »
مبلغ قابل پرداخت 2,000 تومان